loading...
انفاق درراه خدا

اهمیت انفاق در راه خدا بر اساس سوره ی بلد
حقیقت این است که بر اساس فهم قرانی هدف از خلق انس وجن عبودیت خداوند می باشد .(وما خلقت الجن والانس الا لیعبدون :وما انس وجن را نیافریده ایم مگر برای اینکه مرا عبا دت کنند ).وعبادت  بر اسا سفهم قرآنی عبا رت است از اینکه  انسان طبق فرمان خدا وند  از نعمت وامکانات  مادی و معنوی جهان هستی استفاده نماید  تا بدین وسیله  استعداد های انسانی رشد یابند وانسان توسط آ ن در دو جهان از لحاظ مادی و معنوی سعادت مند  شود .
پس عبادت هدیه ای بزرگ از جانب خداوند  به انسان است نه مانع زندگی انسان .لذا بایستی همیشه  ودر هر حال  خداوند را بدین خاطر ستود واز او ممنون شد که ما را برای این هدف  مبارک (که تأمین  کننده ی آرزوهای بی نهایت ما در  دو جهان است )خلق نموده است .نکته مهم در اینجا این است  که این امر مهم تحقق نمی یابد  مگر با حضور ووجود دو امر اساسی که عبارتند از 1-عمران وآبادانی زمین  2-تزکیه ورشد استعداد های انسان .
به عبارت دیگر می توانم  این را بیان داشت  که یکی از آند و اقامه صلاة  است ودیگری انفاق مال در راه خدا می باشد .که بر اساس فرموده ی بعضی از بزرگان ،بندگی خدا در دو امر خلاصه می شود .یکی  ارتباط انسان با خدا (اقامه صلاة )ودیگری ارتباط با بندگان خدا (انفاق مما رزقه الله ).وسایر یا مکملات این دو هستند ویا تقویت کنندگان آنها می باشند .بدین خاطر بر اساس  فرموده ی قر آن برای هیچ مسلمانی جایز نیست که آن دو رااز هم جدا نماید زیرا این دو تمامی دین خدا را حمل می نمایند  ودر قرآن نیز با هم  آمده اند .
اینک به توفیق خدا به خدمت سوره بلد  می رویم تا در باره انفاق در راه خدا فهم درستی  کسب نماییم وبدنبال آن  مجدانه به آن عمل نماییم واز این طریق به سعادت هر دوجهان نایل شویم .
گرچه سوره بلد جزو سوره های مکی است ومحور آن تثبیت عقیده  وایمان به قیامت  وتفکیک میان موضع گیری ابرار وفجار می باشد اما در این سوره مبارک  به یکی از ارکان مهم بندگی انسان برای خدا خدا یعنی  انفاق در راه خدا به عنوان شاخصه بسیار مهم مؤمنین تازه کار (اصحاب  الیمین )اشاره شده است  که امید وارم با جدیت صحابه گونه آن را فهم نموده و نسبت به آن عالم به معنی قرآنی گردیم .یعنی عملا بدان شناخت ،ملتزم وتسلیم گردیم .
در قرآن درجات  ایمان در دو سطح خلاصه گردیده است (گرچه در هر یک از این دو مقاطع درجات بیشماری وجود دارد  اما از این دو کانال خارج نمی شوند .
1-مؤمنین تازه کار ومبتدیکه بعد از خروج از نفس اماره  در نفس لوامه وارد می شوند ومتصف به خصالی می شوند که بعدا موضع  آن ها را در خصوص انفاق در راه خدا در این سوره بیان خواهیم نمود .
2- کسانی که بعد از مجاهدت های فرا وان ،مرحله نفس لوامه را طی می نمایند  وبه مرحله ی نفس مطمئنه  خواهند رسید وجزو مقربین وسابقین عصر خود می شوند .که در دنباله ی بحث به موضع این گروه نیز در مورد اانفاق در راه خدا اشاره خواهیم نمود .البته در قرآن با وضوح کامل خصوصیات هر دو دسته بیان شده است  که ما با یستی بر اساس این معیارهای قرآنی وضعیت امانی خود را بسنجیم وبرای خود مشخص کنیم که در کدام در جه ی ایمانی قرار داریم  یعنی ما اجازه نداریم بر اساس معیارها وخیالبافی های خود ،در جه ایمانی خویش را معین نماییم .
خداونددر این سوره موضوع مورد نظر را با قسم به مکه وسکونت پدر ومادروفرزندان آدمی آغاز می کند تا بدنبال آن مطلب مهمی را بیان دارد .وآن این است که انسان در این مرحله از حیات برای امتحان الهی به این جهان آمده است ودر راستای این امر با خوشیها ومشقات  نیز آزمایش خواهد شد لذا می فرماید:ما انسان را در رنج ومشقت آفریدیم آیا او گمان نموده که ما بر او توانایی  نداریم .
در ادامه به عنوان سنبل انفاق در راه طاغوت به موضع ابی الاسد بن کلده اشاره نموده که با افتخار این را بیان می داشت :در راه مخالفت با دین خدا اموال بسیاری را صرف نمودیم  که خدا وند در این رابطه او را سرزنش نموده  ومی فرماید :مکر او این امر را نمی داند که در این امتحان شکست خورده است .آیا او گمان داشته که کسی اورا نمی بیند .تا به تناسب اعمالش اورا جزا دهد .در حالی که این خداوند است که وسایل کسب ثروت را به انسان بخشیده است. اما انسان به گمان باطل خود چنین پنداشته است که تنها خودش مال وثروت را بدست آورده است. در نتیجه خداوند این حقیقت را به او گوشزد می کند که :آیا ما برایش دو چشم:دو لب ودو راه هدایت وگمراهی راقرار ندادیم؟در حالی که او آنها را در راه غیر خدا به کار برده  وبدین وسیله آنها را ضایع نموده  است واین البته بی انصافی بزرگی است .زیرا می بایست در این زمینه شاکر می بود ونعمتهای خدایی را در راه مورد رضایت او (که متضمن تأمین سعادت مادی ومعنوی انسان در دو جهان  می باشد)به کار می گرفت.
سپس در ادامه  می فرماید :چرا با سرعت وشدت در این عمل شاق (انفاقدر راه خدا وخلاص شدن از بخل  کشنده )وارد نشد که تنها در این صورت دارای موضع درست می گردید.تو چه می دانید عقبه چیست ؟. عقبه عبارت است از انفاق مال در سه زمینه ی مهم.1-آزاد کردن بندگان (فک رقبه)یعنی انسان مؤمن  بایستی برای رهایی  بشریت از تمامی بندهای اسارت مادی ومعنوی (چه بره داری در قالب کهن وچه در قالب جدید که همان طواغیت درونی وبیرونی بشر می باشند)در حد لازم وشایسته  اموالش را صرف صرف نماید .که مصداق فعلی آزاد کنندگان بشریت از بندهای  اسارت ،جنبشهای اسلامی در جهان معاصر  می باشند واین امر یکی از مصارف هشتگانه  زکات (فی سبیل الله )می باشد.
2-اطعام دادن به دو دسته در روزگار فقر وتنگ دستی (الف:یتیمی که از اقوام انسان است .ب:مسکینی که بر اثر نا توانی وفقر خانه نشین گردیده  وتوانایی انجام کار راندارد {البته اطعام دادن ،نها یکی از مصادیق رفع نیازهای آنها ست   لذا بایستی  به تأمین همه نیاز های آنها پرداخت }.بعد از انجام امور مذکور بایستی سه امر روانی دیگر را نیز لحاظ نمود.
1: انگیزاننده این اعمال ،ایمان دینی ورضایت خدا وند باشد ودر این میان انگیزه دیگر مطرح نباشد.
2:بایستی بعد از انجام این امور (انفاق مال ) به امر دیگری نیز پرداخت  وآن اینکه فقرا را به صبر در مقابل فقر ناخواسته  دعوت وتوصیه  نمود تا به خاطر فقر دچار رزق حرام ومعصیت خداوند نگردند ودر این امتحان الهی شکست نخورند .البته  این کار ها تنها بعد از بکار بردن تمامی اسبابهای کسب ثروت  از جانب فقرا (جهت ریشه کنی فقر)مورد پسند خداوند است در غیر این صورت رضایت دادن به فقر  وعدم تلاش برای ریشه کنی آن حرام است واین کار از جانب باری تعالی نیز جزو صبر مذموم وناپسند محسوب می شود .
3- ثروتمندان را به انفاق وحمایت از فقرا تشویق وترغیب نماید :زیرا وظیفه ی مؤمنین تنها انفاق مال نیست بلکه تشویق دیگران برای انفاق به مستمندان نیز از امور واجب است وترک آن بر اساس سوره ماعون موجب بی ایمانی به قیامت می شود .گرچه این امور  غریب وفراموش شده در میان  امت اسلامی است ومی بایست مجدانه نسبت به احیای آن همت گماشت .
البته تمامی امور سه گانه مذکور در صورتی مجاز هستند که ما قبلا انفاق مال را عملا انجام داده باشیم . در غیر این صورت  توصیه های تنها وبدون انفاق مال نه دردی از فقرا رادرمان می کند ونه خداوند را راضی مینماید بلکه این کار ادعای بدون عمل است وبر اساس سوره  عنکبوت گناه کبیره نیز محسوب می شود .چنانکه خداوند می فرماید {یا ایها الذین ءامنوا لم تقولون مالا تفعلون .کبر مقتا عند الله ان تقولو ما لا تفعلون :ای کسانی که ایمان آورده اید چرا چیزهایی را می گویید که بدانها عمل نمی کنید گناه بسیار بزرگی است  اینکه چیزی را بگوئید که بدان عمل ننمائید }
سپس در آیه 18به مطلب تکان دهنده ای اشاره می نماید وآن اینکه تنها کسانی وارد اولین مرحله ایمان (اصحاب  الیمین )می شوند که امور مذکور در خطوط قبل را عملا انجام داده باشند .در غیر این صورت در مرحله نفس اماره (که در این مرحله به هیچ وجه کوچکترین حالت ایمانی وجود ندارد )قرار می گیرند .وبایستی به زودی  از این بدبختی وگمراهی بزرگ خود را برهانند .زیرا موارد مذکور از ابتدائی ترین خصوصیات  اصحاب الیمین در مورد انفاق مال می باشد .
پس در این حالت ایمانی وجود ندارد  چون ایمان ،تنها در صرف نیست بلکه عقیده ای است که حتما بایستی از طریق عمل تصدیق گردد .(لیس الایمان با التمنی  ولا با لتحلی ولکن ما وقر فی القلب وصدقه العمل :ایمان با آرزوظاهر سازی نیست بلکه چیزی است که در قلب استقرار می یابد وعمل نیز وجود آنرا تأیید می نماید .حدیث نبوی).
برای تأیید مطالب گفته شده  در آیات 19و20 همین سوره  این قضیه را بیان می دارد  که کسانی که این امور را عملا انجام نداده باشند وبا وجود این حالت باز ادعای ایمان نمایند  در حقیقت عملا به آیات خدا کفر ورزیده اند زیرا کلمه کفر بر اساس لغت عرب  وبیان قرآن چیزی جز پوشانیدن قولی  وعملی حق نیست .و قبلا این را دانستیم که که خدا وند مسئله انفاق مال را از خصوصیات ا ولیه ی اصحاب الیمین مقرر نموده است در نتیجه بر اساس آیات 10تا20سوره ی بلد کسانی که خود را اهل ایمان محسوب می دارند وعملا به انفاق مال در راه خدا نمی پردازند کافر بوده وبه عنوان منکران  این آیات شناخته خواهند شد.ودر صورت اصرار بر آن در آتش سر پوشیده ی جهنم معذب خواهند  گردید.
اما موضوع سابقین بر اساس قرآن این است {ویؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصة:دیگران را بر خود  ترجیح می دهند در حالی که خودشان به این اموال بیشتر از فقرا نیاز مند هستند}.البته ما هنوز در مراحل اولیه ی ایمان قرار داریم ودرجه بالای سابقین فعلا در دسترس ما قرار نگرفته است .اما بایستی رسیدن به این درجه عالی را در سر لوحه تلاشهایمان  قرار دهیم تا خداوند مارا از این طریق به رستگاری و وسعادت در دو جهان  نائل  نماید.
برادران وخواهران ایمانی :اینک با توجه به مواردمذکور در سوره بلد چه نظری دارید ؟ آیا باوجود وضعیت نا مناسب ایمانی خود  باز می توان خود را در زمره ی معتقدان ومؤمنان صادق به سوره ی بلد محسوب نمود ؟ واز این بیشتر داعیه ی دینداری  ودعوت گری را نمود .در حالی که هنوز با این معیار روشن خود را محک نزده ایم .
پس همچنانکه قبلا دانستیم بایستی از وضعیت فعلی ایمانی خود  راضی نباشیم ومجدانه  تلاش نماییم که همانند سابقین  اولین از مهاجرین  وانصار رفتار نماییم وزمانی فرا رسد که به در جه ای از ایمان برسیم که خود ونیاز هایش خویش را فراموش نماییم  واز ایثار مال به مساکین لذت ببریم .
همچنانکه بخیلان از منع بخشش مال به دیگران لذت ببرند .البته رسیدن به این مرحله از ایمان بایستی از آرزوهای همه ی ما با شد .در غیر این صورت خداوند را تسبیح ننموده ایم  زیرا تسبیح عبارت است از این که ما عملا وبا سرعت از نقص فرار نموده وبه سوی کمال  حرکت کنیم واز این طریق خداوند را از نقص دور نماییم.اما تأسف بزرگ این است که گر چه ما از نظر عمل به این مضامین قرآنی بسیار کم کار هستیم با این وصف در عالم خیال خودرا جزودرجه ی سابقین مقرر نموده ایم .
با توجه به صفات اصحاب الیمین در مورد انفاق مال می توان این را بیا ن داشت که تنها هنگامی در اولین مراتب ایمان قرار می گیریم که عملا به انفاق اموال بپردازیم.در غیر این صورت از دایره ایمان خارج خواهیم شد ودر عالم پس از مرگ ما را از زمره بی باوران به قیامت،اصحاب المشئمه و کافران محسوب خواهند نمود.
اگر واقعا به کتاب خدا ایمان داریم بایستی با معیارهای آن خود را بسنجیم نه با امنیه وآرزوهای خود .زیرا وضوع ایمان وکفر در قلبانسان بطور همزمان قرار نمی گیرند .بعبارت دیگر هرگاه انسان در تمامی مراحل زندگیش به صورت مستمر فرمانبردار خدا با شد می توان او را مؤمن صادق نامید در غیر این صورت با یستی اورا کافر نامید .
توضیح اینکه دانستن معانی واژه های فقیر ومسکین بر اساس مفاهیم قرآنی برای همیشه از ما انفاق مستمروچشمگیر را می طلبند .به این صورت که واژهی فقیر به معنی کسی است که بر اثر حوادث نا گواردر چاله ای ازگرفتاریها ی  زندگی قرار گرفته باشد که می بایست از طریق همکاری مسلمانان  بصورت یکباره از این حالت خارج گرددیعنی بایستی به اندازه ی تأمین کامل نیازش وبه شیوه ی یکباره از انفاقات موجود برخوردار شود نه اینکه گدا پروری شود وبرای همیشه در انتظار کمکهای نا چیز مردم با شد واز این طریق عزتش پایمال شود .البته تا زندگی بر روی کره زمین ادامه دارد وجود این گونه افراد مسلم است لذا بایستی به صورت مدام قسمتی چشمگیر از انفاقات موجود به اینگونه افراد داده شود تا بدین وسیله از چاله فقر رهانیده شود .
همچنین واژه مسکین به معنی کسی است که بر اثر از کار افتادگیوناتوانی در امرار معاش(مریضی،پیری و...)خانه نشین شده باشد وهیچ گونه در آمدی نداشته باشد این گونه افراد نیز برای همیشه در جامعه بشری وجود خواهند داشت وباید به طور مداوم وتا زمان مرگ ،بصورت ماهانه حقوق کافی دریافت دارند .زیرا برای ادامه ی حیات به این گونه امکانات نیاز مند هستند .این تکلیف ایمانی بر همه ی مسلمانان واجب است چه در زمان حاکمیت حکومت اسلامی وچه در زمان عدم حاکمیت دین خدا .
جمع آوری وتوزیع انفاقات در زمان حاکمیت دین خدا توسط حکومت اسلامی انجام می شود اما در هنگام عدم حاکمیت دین خدا بر عهده ی جماعات اسلامی می باشد .تا کنون این مطلب مهم را دانستیم که انفاقاتفردی مورد رضایت شارع  نیستند بلکه جمع آوری وتوزیع  انفاقات در میان فقرا ومساکین و...بایستی به شیوه ی جمعی انجام شود .
در این جا می طلبد معنی انفاق را بیان کنیم تا طبق مفاد آن میزان انفاق مال وآنچه را خداوند در زمینه ی انفاق از ما طلبیده است تشخیص دهیم .
انفاق در لغت به معنی سوراخی است که از طرفی می توان در آنوارد شد واز طرف دیگر از آن خارج گردید .ودر اصطلاح قرآنی عبارت است  ازاینکه انسان مسلمان در زیر انبار اموالش تونلی شیب دار بزند تا بدین  وسیله آنچه مازاد بر احتیاج زندگی انسان است از ان بگذرد وبه نیاز مندان برسد .
چنانکه قرآن می فر ماید (یسئلونک ماذا ینفقون قل العفو :از تو سؤال می کنند چه چیزی را ببخشند ؟در پاسخ بگو از انچه ما زاد بر احتیاج است ببخش )پس اصل در انفاق این است که نیاز های اساسی همه ی افراد جامعه تأمین شود .حال اگر این کار با دادن زکات واجب تأ مین شد دیگر در خواستی از انسان مسلمان نمی شود .اما اگر این امر بادادن زکات تأمین نشد بایستی تا رفع احتیاج از مستمندان انفاق مال را ادامه داد .در غیر این صورت انفاق مورد رضایت خداوند ادانشده است .وباید خود را در قبال همه آثار نا گوار فقر (کفر وبی اخلاقی وانواع فساد )که دامن گیر جامعه می شود مسؤل دانست .
همچنین منظور از مازاد بر احتیاج این است که زندگی مادی انسان دور از افراط وتفریط  واسراف وتبذیر اداره شود .ضمنا آنچه در زمینه ی انفاق مال ،حکیمانه  ومورد رضایت خدا ورسول است این است که انفاق مال به صورت جمعی صورت گیردنه به صورت افرادی .حال چه زکات واجب باشد وچه انفاقات دیگر .
آنچه را گفتیم بر گرفته از زندگی صحابه ی پیامبر خدا می باشد نه برداشتهای شخصی خود از کلام خدا .وطبیعی است که تنها وقتی خدا از ما راضی می شود که زندگی خود را همانند صحابه ی پیامبر خدا بنماییم در غیر این صورت به عنوان مؤمن واقعی محسوب نخواهیم شد .
خلاصه ی مطلب  این است که با استماع وفهم مقتضیات این آیات در یابیم که یا ماعملا جزویهودی صفتان هستیم که در برابر فرامین قرآن می گفتند (سمعنا وعصینا :شنیدیم ولی نا فرمانی نمودیم )ویا جزو مؤمنان واقعی هستیم که روششان این است که (سمعنا واطعنا غفرانک ربنا والیک المصیر :شنیدیم وعملا بدان ملتزم شدیم پس خدا یا اگر در هنگام عمل به فرامین تو اشتباه نمودیم از خطاهای ما در گذر زیرا سر انجام کار ما به سوی توخواهد بود).
در اینجا لازم به تذکار است که بر اساس بیان قرآن انفاق مال از ثروت انسان نمی کاهد وطبق وعده ی قاطع قرآنی مندرج در آیه ی 39 سوره ی سبأ اموال انفاق شده در حیات دنیا مجددا در ثروت انسان جای گزین می شود(قل ان  ربی یبسط الرزق لمن یشاء من عباده ویقدر له وما انفقتم من شیء فهو یخلفه وهو خیر الرازقین :بگو براستی پروردگار من رزق را برای هرکس که بخواهد {در راستای امتحان انسان ومصلحت خواهی متخصصانه برای او }گسترش می دهد ویا تنگ می نماید .وآنچه را انفاق می کنید دوباره جای گزین می نماید{در حیات دنیا}وخداوند بهترین رئزی دهندگان است ).واین امر مانع اجر اخروی نیز نمی شود .
واز جهت دیگر طبق سنت قضا وقدر الهی آنچه برای انسان مصلحت بوده قبل از خلق انسان وجهان هستی مقرر شده است وبه آنچه برای ما مقرر است (بدون کم وزیاد )خواهیم رسید .وخداوند کفیل رزق بندگانش می باشد(الیس الله بکافّ عبده :آیا خدا برای بنده اش کافی نیست )پس نباید به خاطر ترس از فقر از انفاق مال در راه خدا خود داری نمود .
براساس مندرجات قبلی باید متعهد شویم که همه ی ما بر اساس معلومات کسب شده از قرآن قاطعانه وبا شوق فراوان به اجرای عملی فرامین خداوند در تمامی زندگی (خصوصا در زمینه ی انفاق مال در راه خدا )همت گماریم تا از این طریق سعادت هر دو جهان را به دست آوریم .
وبا امنیه وآرزوهای بی اساس وانتخاب حیات گناه آلود ومضر دنیا خود را فریب ندهیم وتا مهلتی بر این عمر زود گذر  باقی است در زندگی خود عملا تجدید نظر نماییم وبا معیارهای قرآنی زندگی خود را بسنجیم وبا جدیت تمام خود را برای دادگاه پر مخاطره ورسوا کننده ی  قیامت آماده نماییم وهمیشه در هر حال اهواء نفسانی خود را دشمن بداریم  ومصالح خود در اختیار خداوندی قرار بدهیم که بی نهایت علیم ،حکیم ورحیم باشد .
وخداوند از طریق سه مرحله(حیات دنیا – حیات برزخی- بهشت جاویدان )به تمامی آرزوهای بی نهایت ما عملا پاسخ خواهد داد .اما این کار ممکن نخواهد بود مگر این که واقعا به حکمت وکاردانی خداوند مؤمن شویم هم در زمان وقوع  خوشیها وهم در هنگام وجود نا ملایمات .زیرا تنها کسی که حقیقتا در دو جهان از لحاظ مادی ومعنوی مسلط خواه ما بوده وخواهد بود خداوند رحمن ورحیم وفوق تخصص جهان هستی می باشد .
چنانکه خداوند در این با ره می فر ماید {کتب علیکم القتال  وهو کره لکم وعسی ان تکرهوا شیئا وهو خیر لکم وعسی ان تحبوا شیئا وهو شر لکم والله یعلم وانتم لا تعلمون :قتال با کافران بر شما واجب گردید در حالی که آنرا نا خوشایند می دانستید در صورتی که چه بسیار چیزها وجود دارد که شما آنرا نا خوشایند می دانید اما برای شما سود مند است وچه بسیار چیزها را خوشایند می دانید اما برای شما شر وضرر است .پس تنها خداوند منافع ومضار حقیقی انسان وموجودات  را می داند وشما نمی دانید .}

آثار انفاق
انفاق علاوه بر زدودن فقر و کمک به نيازمندان ارتقاي روحي و معنوي انفاق کننده را نيز در بر دارد ؛ زيرا چشم پوشي از چيزهاي مورد علاقه موجب شکوفايي روح سخاوت و گذشت شده و انسان را از قيد اسارت‌هاي مختلف مي‌رهاند.
 
داستان‌هاي شنيدني در مورد عمل به اين آيه
1 -ابو طلحه انصاري، بيشترين درختان خرما را در مدينه داشت و باغ او محبوب‌ترين اموالش بود. اين باغ که روبروي مسجد پيامبر صلي اللَّه عليه و آله واقع شده بود، آب زلالي داشت. رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله گاه و بي‌گاه وارد آن باغ مي‌شد و از چشمه‌ي آن مي‌نوشيد. اين باغِ زيبا و عالي، درآمد کلاني داشت که مردم از آن سخن مي‌گفتند. وقتي آيه نازل شد که «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّي ...» او خدمت پيامبر رسيد و عرض کرد: محبوب‌ترين چيزها نزد من اين باغ است، مي‌خواهم آن را در راه خدا انفاق کنم. پيامبر صلي اللَّه عليه و آله فرمود: تجارت خوبي است، آفرين بر تو، ولي پيشنهاد من آن است که اين باغ را به فقراي فاميل و بستگان خويش دهي. او قبول کرد و باغ را بين آنان تقسيم نمود.
 
2- مهماناني بر ابوذر وارد شدند، ابو ذر گفت: چون من گرفتاري دارم، شما خودتان يکي از شتران مرا نحر و غذا تهيه کنيد. آنها شتر لاغري را انتخاب کردند. ابوذر ناراحت شد و پرسيد: چرا شتر فربه و چاق را نياورديد؟ گفتند: آن را براي نياز آينده تو گذاشتيم. ابوذر فرمود: روز نياز من روز قبر من است .
 
3 -وقتي فاطمه زهرا عليها السلام را در شب عروسي به خانه شوهر مي‌بردند، فقيري از حضرت پيراهن کهنه‌اي خواست. فاطمه زهرا عليها السلام همان جا پيراهن خود را انفاق کردند وخود با همان پيراهن کهنه به خانه امير المومنين عليه السلام رفتند.

ارزش و فضیلت انفاق در راه خدا از منظر روایات
انفاق و بخشش در راه خدا و كمك مالى به افراد محروم و مخصوصا آبرومند توأم با خلوص نیت، از امورى است كه در آیات قرآن مجید مكرر بر مكرر روى آن تكیه شده و از نشانه هاى ایمان ذكر شده است. روایات اسلامى نیز مملو از تاكید در این باره است تا آنجا كه نشان مى دهد در فرهنگ اسلام انفاق مالى به شرط اینكه انگیزه اى جز رضاى پروردگار نداشته باشد و از هر گونه ریاكارى و منت و آزار خالى باشد از بهترین اعمال است. در روایتى از امام باقر علیه السلام نقل شده که می فرماید: «ان احب الاعمال الى الله ادخال السرور على المؤمن ، شبعة مسلم او قضاء دینه؛ محبوبترین اعمال نزد خدا این است كه قلب مؤمن نیازمندى را مسرور كند، به اینكه او را سیر كرده، یا بدهى او را ادا كند».
در حدیثى از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم  آمده است: «من الایمان حسن الخلق ، و اطعام الطعام ، و اراقة الدماء؛ از ایمان حسن خلق و اطعام طعام و ریختن خون ( قربانى كردن در راه خدا ) است». و در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام آمده است كه فرمود: «ما ارى شیئا یعدل زیارة المؤمن الا اطعامه ، و حق على الله ان یطعم من اطعم مؤمنا من طعام الجنة؛ من چیزى را معادل دیدار مؤمن نمى بینم، جز اطعام كردن او، و هر كس مؤمنى را اطعام كند بر خدا است كه او را از طعام جنت اطعام نماید». در حدیث دیگرى از پیغمبر اكرم صلى الله علیه وآله وسلّم آمده است كه مردى مهار مركب حضرت را گرفت و عرض كرد اى رسول خدا! «اى الاعمال افضل؟؛ چه عملى از همه اعمال برتر است؟» فرمود: «اطعام الطعام ، و اطیاب الكلام؛ غذا دادن به مردم و خوش زبان بودن ». و در حدیثى از رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلّم مى خوانیم: «من عال اهل بیت من المسلمین یومهم و لیلتهم غفر الله ذنوبه؛ كسى كه خانواده اى از مسلمین را یك شبانه روز پذیرائى كند خداوند گناهانش را مى بخشد».
همچنین پیامبر خدا صلى الله علیه وآله می فرماید: «أرضُ القِیامَةِ نارٌ ما خَلا ظِلَّ المُؤمِنِ ؛ فإنَّ صَدَقَتَهُ تُظِلُّهُ؛ سرزمین قیامت تماماً آتش است، مگر سایه مؤمن؛ زیرا كه صدقه او بر سرش سایه مى‏افكند» و نیز می فرماید: «مَن أعطى‏ دِرهَماً فی سَبیلِ اللَّهِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ سبعَمِائةِ حَسَنَةٍ؛ هركه یك درهم در راه خدا بدهد، خداوند برایش هفتصد ثواب مى‏نویسد» و خطاب به ‏اصحاب خود فرمود: «أیُّكُم مالُ وارِثهِ أحَبُّ إلَیهِ مِن مالِهِ ؟ قالوا : یا رسولَ اللَّهِ ، ما مِنّا أحدٌ إلّا مالُهُ أحَبُّ إلَیهِ مِن مالِ وارِثِهِ . قالَ : فإنَّ مالَهُ ما قَدَّمَ ، ومالَ وارِثِهِ ما أخَّرَ؛ كدام یك از شما مال و ارثش را بیشتر از مال خود دوست دارد؟ اصحاب عرض كردند: اى رسول خدا، هیچ یك از ما نیست مگر این كه مال خودش را بیشتر از مال و دارایى و ارثش دوست دارد. حضرت فرمود: مالِ هركس همان است كه (براى آخرت) پیش مى‏فرستد، و مال و ارثش آن است كه پس از خود برجاى مى‏گذارد».
امام على علیه السلام می فرماید: «طُوبى‏ لِمَن أنفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ وأمسَكَ الفَضلَ مِن كلامِه؛ خوشا به حال كسى كه زیادى مال خویش را انفاق كند و جلو زیاده‏‌گویى خود را بگیرد. و نیز می فرماید: «إنّكُم أغبَطُ بما بَذَلتُم مِن الرّاغِبِ إلَیكُم فیما وَصَلَهُ مِنكُم؛ شما از چیزى كه بخشیده‏اید سود بیشترى مى‏برید تا كسى كه آن را به دست آورده ‏است». و در سفارش به ‏فرزند بزرگوارش امام حسن‏‌علیه السلام می فرماید: «إنّما لكَ مِن دُنیاكَ ما أصلَحتَ بهِ مَثواكَ ، فأنفِقْ فی حَقٍّ ولا تَكُن خازِناً لِغَیرِكَ؛ در حقیقت بهره تو از دنیایت‏ همان ‏است كه ‏با آن ‏آخرتت‏ را بسازى. پس در راه حقّ خرج كن و خزانه‌‏دار دیگران مباش» (نامه 31 نهج البلاغه). پیامبر خدا صلى الله علیه وآله می فرماید: «ما نَقَصَ مالٌ مِن صَدَقَةٍ قَطُّ ، فأعطُوا ولا تَجبُنوا؛ هیچ مالى هرگز بر اثر صدقه دادن كم نشد. پس عطا كنید و نترسید».
نقل شده که عایشه گوید: گوسفندى را سر بریدند (و گوشت آن را انفاق كردند). پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود: چیزى مانده ‏است؟ عایشه گفت: به جز سردستش چیزى باقى نمانده ‏است. پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود: به جز سردستش، همه آن باقى مانده ‏است. امام صادق علیه السلام می فرماید: «أنفِقْ وأیقِنْ بالخَلَفِ؛ انفاق كن و به عوض یقین داشته باش». و به مردى كه با اشاره به آیه «و آنچه انفاق كنید ...» ادعا كرد كه او انفاق مى‏كند، امّا عوض و جایگزینى نمى‏بیند، فرمود: « أفَتَرَى اللَّهَ أخلَفَ وَعدَهُ ؟! [قالَ :] قلتُ : لا ، قالَ : فمِمَّ ؟ قُلتُ : لا أدری ، قالَ : لَو أنّ أحَدَكُمُ اكتَسَبَ المالَ مِن حِلِّهِ وأنفَقَهُ فی حَقِّهِ لَم یُنفِقْ دِرهَماً إلّا أخلَفَ اللَّهُ علَیهِ؛ آیا خیال مى‏كنى خداوند خُلف وعده مى‏كند؟ (آن مرد گوید:) عرض كردم: نه. فرمود: پس علّت چیست؟ (گوید:) گفتم: نمى‏دانم. حضرت فرمود: اگر فردى از شما مال حلال به دست آورد و به حقّ انفاق كند، درهمى انفاق نكند، مگر این كه خداوند عوض آن را بدهد».
پیامبر خدا صلى الله علیه وآله می فرماید: «مَن مَنَعَ مالَهُ مِن الأخیارِ اختِیاراً صَرَفَ اللَّهُ مالَهُ إلَى الأشرارِ اضطِراراً؛ هر كه مال خود را به اختیار، از نیكان دریغ كند، خداوند مالش را به اجبار، نصیبِ بَدان گرداند». امام صادق علیه السلام می فرماید: « ما مِن عَبدٍ یَمنَعُ دِرهَماً فی حَقِّهِ إلّا أنفَقَ اثنَینِ فی غَیرِ حَقِّهِ؛ هیچ بنده‏اى نیست كه از خرج كردن یك درهم در راهى كه حقّ آن است دریغ ورزد مگر این كه دو درهم به ناحقّ خرج كند». امام كاظم علیه السلام می فرماید: «إیّاكَ أن تَمنَعَ فی طاعَةِ اللَّهِ ، فتُنفِقَ مِثلَیهِ فی مَعصیَةِ اللَّهِ؛ از خرج كردن در راه طاعت خدا دریغ مكن كه (لاجرم) دو چندان آن را در راه معصیت خدا خرج خواهى كرد». در مورد فضیلت انفاق كردن تنگدست،‏ پیامبرخدا صلى الله علیه وآله می فرماید: «ثَلاثَةٌ مِن حَقائقِ الإیمانِ : الإنفاقُ مِن الإقتارِ ، وإنصافُكَ النّاسَ مِن نَفسِكَ ، وبَذلُ العِلمِ لِلمُتَعلِّمِ؛ سه چیز از حقیقت‏هاى ایمان است: انفاق كردن در حال تنگدستى، انصاف به خرج دادن با مردم و دانش بخشى به جوینده دانش».
در تفسیر مجمع البیان از پیغمبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و سلم  نقل شده كه فرمود: «اذا سئل السائل فلا تقطعوا علیه مسالته حتى یفرغ منها ثم ردوا علیه بوقار و لین اما بذل یسیر او رد جمیل فانه قد یاتیكم من لیس بانس و لا جان ینظرون كیف صنیعكم فیما خولكم الله تعالى»:در این حدیث پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم گوشه هاى از آداب انفاق را روشن ساخته مى فرماید: هنگامى كه حاجتمندى از شما چیزى بخواهد گفتار او را قطع نكنید تا تمام مقصود خویش را شرح دهد، سپس با وقار و ادب و ملایمت به او پاسخ بگویید، یا چیزى كه در قدرت دارید در اختیارش بگذارید و یا به طرز شایستهاى او را باز گردانید زیرا ممكن است سؤ ال كننده فرشته هایی باشد كه مامور آزمایش شما است تا ببیند در برابر نعمتهائى كه خداوند به شما ارزانى داشته چگونه عمل مى كنید.
امام سجّاد علیه السلام می فرماید: «إنّ مِن أخلاقِ المُؤمنِ الإنفاقَ على‏ قَدرِ الإقتارِ؛ از خصلت‏هاى مؤمن، انفاق كردن به اندازه تنگدستى است». همچنین می‌فرماید: صدقه و انفاق، آتش غضب پروردگار را خاموش می‌کند و در روایت دیگری بر صدقه‌ی پنهانی تأکید فرموده است و نیز می‌فرماید: آمادگی برای مرگ در پرتو دوری از مال حرام و سخاوتمندی در راه خیر به دست می‌آید و نیز می‌فرماید:  به مستمندان کمک کنید. هرگز سائل را نرانید و او را بی‌جواب نگذارید( بحارالانوار، ج 46، ص 74، حدیث 64).

انفاق در راه خدا و مبارزه با هواهای نفسانی مصداق قربانی است
حجت‌الاسلام محمد خرسند صبح امروز در خطبه‌های نماز عید سعید قربان با تبریک این عید به مسلمانان در سخنانی اظهار داشت: انفاق در راه خدا و مبارزه با هواهای نفسانی ...
حجت‌الاسلام محمد خرسند صبح امروز در خطبه‌های نماز عید سعید قربان با تبریک این عید به مسلمانان در سخنانی اظهار داشت: انفاق در راه خدا و مبارزه با هواهای نفسانی و کشتن حیوان نفس اماره از مصداق قربانی بوده بنابراین به زمان و مکان خاصی تعلق ندارد.
 
به گزارش  کنارتخته نیوز و بهنقل از فارس ، حجت‌الاسلام محمد خرسند صبح امروز در خطبه‌های نماز عید سعید قربان با تبریک این عید به مسلمانان در سخنانی اظهار داشت: انفاق در راه خدا و مبارزه با هواهای نفسانی و کشتن حیوان نفس اماره از مصداق قربانی بوده بنابراین به زمان و مکان خاصی تعلق ندارد.
وی افزود: حاجیان پس از یک مبارزه با نفس، با قربانی کردن از احرام خارج می‌شوند تا از ثواب حج اکبر بهره‌مند شوند.
امام جمعه کازرون گفت: با نخستین قطره‌ خونی که در قربانی کردن و ذبح حیوان به زمین ریخته می‌شود خداوند گناهان صاحب قربانی را می‌بخشد.
خرسند قربانی گوسفند و شتر را یک نوع جلوه زیبایی دسته‌جمعی میلیون‌ها زائر و حاجی در عید قربان توصیف کرد و ابراز داشت: این مراسم زیبا در راه تقرب به خدا و حفظ شعائر اللهی پس از مبارزه با هواهای نفس انجام می‌گیرد.
وی ادامه داد: درسی که از عید قربان می‌توانیم فرا بگیریم این بوده که از شر هواهای نفسانی به سوی پروردگار پناه ببریم و آنچه را که مورد رضایت خدا است انتخاب کنیم.
امام جمعه کازرون رسیدگی به فقرا و محرومان و احیای سنت قربانی کردن و تقسیم گوشت قربانی میان محرومان و مستمندان را از متمکنان و حاجیان خواستار شد.
خرسند در ادامه با گرامی داشت فرا رسیدن عید غدیر (عید بزرگ ولایت) ابراز داشت: در این مقطع زمانی که دشمنان تکفیری به مبارزه با اهل بیت و شیعه می‌پردازند بنابراین وظیفه همگان است که این عید بزرگ ولایت را با شکوه‌تر از سال‌های قبل جشن گیرند.
وی در بخش دیگر سخنان خود به دور جدید مذاکرات جمهوری اسلامی با ۱+۵ در ژنو اشاره و تصریح کرد: این مذاکرات فرصتی برای دولت آمریکا و کشورهای غربی است تا بتوانند صداقت خودشان را به ملت ایران نشان دهند.
خطیب نماز جمعه کازرون گفت: ملت ایران به غربی‌ها به ویژه آمریکا به خاطر سیاست دوگانه هیچ‌گاه اعتماد نداشته است.
خرسند اذعان داشت: ملت ایران هیچ‌گاه از موضع دفاع از پیشرفت‌هایی که به وسیله جوانان خود به ثمر نشسته است، کوتاه نمی‌آید.
وی با بیان اینکه حق مسلم یک ملت قابل مذاکره نیست ابراز داشت: بارها جمهوری اسلامی در مورد مسائل هسته‌ای اهل مذاکره بوده و این به معنای کوتاه آمدن از حق مسلم خود نیست.
امام جمعه کازرون گفت: اگر دولت آمریکا راست می‌گوید چرا به سراغ رژیم نامشروع صهیونیستی نمی‌رود که اجازه بازدید به آژانس اتمی از تاسیسات سلاح هسته‌ای خود را نمی‌دهد.
خرسند از دولت آمریکا خواست از بهانه‌گیری‌ها دست بردارد و اجازه تصمیم‌گیری به نخست وزیر نامشروع اسرائیل ندهد.
وی اذعان داشت: آمریکائیان در مذاکرات نشان داده‌اند که به دنبال تلف کردن وقت بوده و مذاکره را فقط برای مذاکره می‌خواهند و بیشتر به دنبال امتیاز هستند.
خطیب نماز جمعه کازرون در ادامه به جریان و فضایی که در کشور ایجاد شده و برخی به دنبال حذف شعار «مرگ بر آمریکا» هستند و در این مورد از زبان حضرت امام (ره) نقل و قول‌هایی می‌کنند انتقاد کرد و گفت: این جریان از اوایل انقلاب تاکنون اعتقادی به استکبارستیزی و مبارزه با آمریکا نداشته و همواره به دنبال سازش بوده است.
خرسند تصریح کرد: رابطه و یا مذاکره با آمریکا جزو سیاست کلی نظام بوده و کسی جز مقام معظم رهبری نمی‌تواند در این راستا تعیین تکلیف کند.
وی در پایان گفت: همان طوری که مقام معظم رهبری فرمودند به دولت و دستگاه دیپلماسی کشور اعتماد دارم بنابراین دولت باید آن اقداماتی که در نیویورک صورت گرفته را شفاف‌سازی کرده و از ملت و محضر رهبری انقلاب عذرخواهی کند.

گذشت و انفاق در راه خدا حساب قرض الحسنه اخروی
شاخ شمیران : امام جماعت شهرستان ثلاث باباجانی : خداوند بهترین ادا کننده قرض های مادی و معنوی انسانهاست .
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی شاخ شمیران ، نماز جمعه این هفته ی ثلاث باباجانی با امامت ملا احمد شیخی امام جمعه شهرستان اقامه شد که در این جمعه  به نکاتی چند در مورد گذشت و انفاق و همچنین ادای حق انسان در اخرت توسط خداوند پرداخت .
 
امام جمعه ثلاث باباجانی گفت :  زندگی دنیوی انسانها بر پایه عدل و ترس از خدا میتواند آخرت را تضمین کند و انسان را در پیشگاه خداوند بلند والا کند و گام برداشتن در راه خدا به هر نحوی از سوی خداوند کاری با اجر و ثواب است و این اجر آنقد بزرگ است که خداوند بارها در قرآن از آن یاد کرده است .
 
ملااحمد شیخی در ادامه انفاق و گذشت در راه خدا را همانند قرض الحسنه ای وصف کرد که در بانک آخرت خود پس انداز میکنیم و بر آن تاکید داشت که خداوند قرض بندهای خود را چندین برابر ادا میکنید .
 
شیخی همچنین به بزرگی انسانهایی اشاره کرد که اموال خود را بدون هیچ توقعی در راه خدا وقف میکنند و صرف نظر از حق خود بخاطر خدا را کاری بس بزرگ دانست و گفتند که  گذشت و فداکاری در راه خدا به منزله کاری برای خداوند است و خدا در برابر این کار پاداشی بزرگ به بنده خود اعطا میکند .
 
امام جمعه ثلاث باباجانی در پایان به توجه به رحم و ترحم اشاره ای کردند و گفتند هرکسی حس رحم و ترحم در وجودش باشد به معنی واقعی به خود رحم میکند .
 
وی تاکید کرد که شیطان خطرناکترین دشمن انسان است و با یادآوری چند جمله از زندگی پیامبران بر وجود یکتا پرستی و پروراندن این حس برای تضمین زندگی اخروی پرداخت .



چگونه بهشتى مى شویم؟
آنها در همه حال انفاق مى کنند چه موقعى که در راحتى و وسعتند و چه زمانى که در پریشانى و محرومیتند (الذین ینفقون فی السراء و الضراء) آنها با این عمل ثابت مى کنند که روح کمک بدیگران و نیکوکارى در جان آنها نفوذ کرده است و بهمین دلیل تحت هر شرائطى اقدام به اینکار مى کنند، روشن است که انفاق در حال وسعت به تنهایى نشانه نفوذ کامل صفت عالى سخاوت در اعماق روح انسان نیست، اما آنها که در همه حال اقدام به کمک و بخشش مى کنند نشان میدهند که این صفت در آنها ریشه دار است. ممکن است گفته شود انسان در حال تنگدستى چگونه مى تواند انفاق کند؟

پاسخ این سؤال روشن است: زیرا اولا افراد تنگدست نیز به مقدار توانایى مى توانند در راه کمک بدیگران انفاق کنند، و ثانیا انفاق منحصر به مال و ثروت نیست بلکه هر گونه موهبت خدادادى را شامل مى شود خواه مال و ثروت باشد یا علم و دانش یا مواهب دیگر، و به این ترتیب خداوند مى خواهد روح گذشت و فداکارى و سخاوت را حتى در نفوس مستمندان جاى دهد تا از رذائل اخلاقى فراوانى که از" بخل" سرچشمه مى گیرد بر کنار بمانند.

آنها که انفاقهاى کوچک را در راه خدا ناچیز مى انگارند براى این است که هر یک از آنها را جداگانه مورد مطالعه قرار میدهند، و گر نه اگر همین کمکهاى جزئى را در کنار هم قرار دهیم و مثلا اهل یک مملکت اعم از فقیر و غنى هر کدام مبلغ ناچیزى براى کمک به بندگان خدا انفاق کنند و براى پیشبرد اهداف اجتماعى مصرف نمایند کارهاى بزرگى بوسیله آن مى توانند انجام دهند، علاوه بر این اثر معنوى و اخلاقى انفاق بستگى به حجم انفاق و زیادى آن ندارد و در هر حال عاید انفاق کننده مى شود. جالب توجه اینکه در اینجا نخستین صفت برجسته پرهیزکاران" انفاق" ذکر شده، زیرا این آیات نقطه مقابل صفاتى را که در باره رباخواران و استثمارگران در آیات قبل ذکر شد، بیان مى کند، به علاوه گذشت از مال و ثروت آنهم در حال خوشى و تنگدستى روشنترین نشانه مقام تقوا است.

ثورى گوید: احسان اینست که نیکى نمایى بآنکس که بتو بد کند ولى نیکى بکسى که بتو احسان کرده تجارت و مقابله بمثل است. اول چیزى را که خداوند از صفات بهشتیان بر شمرده سخاوت است و مؤید آن از اخبار خبریست در باره سخاوت از انس بن مالک روایت که پیغمبر اکرم (ص) فرمود: سخاوت درختى است در بهشت که شاخسارهایش بدنیا سرکشیده هر کس بیکى از آنها در آویزد او را ببهشت خواهد کشانید و بخل درختى است در دوزخ که شاخه هایش بدنیا سر برآورده و هر کس که بشاخه اى از آن دست گیرد او را بدوزخ برد. و على (ع) فرمود: بهشت خانه سخاوتمندان است. و نیز فرمود: سخى بخدا و بهشت و مردم نزدیک است و از دوزخ بدور میباشد و بخیل از بهشت و مردم بدور است و بدوزخ نزدیک پس از سخاوت کظم غیظ را از صفات متقیان شمرده و از اخبارى که در این باب آمده عبارتست:

1- ابو امامه گوید پیغمبر فرمود: هر کس خشم خود را فرو برد در حالى که می تواند به آن ترتیب اثر دهد (و انتقام گیرد) خداوند در قیامت وجود او را یکپارچه سرور و خشنودى سازد و در خبر دیگر است که خداوند وجودش را در قیامت در مهد امن و ایمان نگهدارد.
و نیز فرمودند: فرو برنده خشم چون شمشیر زننده در میدان جهاد است بروى دشمنان خدا و خداوند دلش را سرشار از شادى گرداند.
و نیز فرمود: قهرمان آن نیست که در کشتى پیروز شود بلکه قهرمان و پهلوان کسى است که بهنگام غضب مالک نفس خود و خویشتن دار باشد.

آیه شریفه پس از کاظمین عفو کنندگان را یاد میکند. روایت شده که پیغمبر اکرم (ص) فرمود: این دسته از مردم (عافین) در امت من خیلى اندکند مگر آنکه خدا او را نگهدارد ولى در امت هاى پیشین بسیار بوده اند و در این سخن دلیل روشنى است که گذشت از گناه مردم مورد رغبت خدایى است و هم اگر چه واجب نیست از مستحباتست.

پیغمبر فرمود: هیچ مردى از مظلمه اى عفو و گذشت نکرد مگر آنکه خداوند بوسیله آن عزتى باو عنایت فرمود. سپس خداوند می فرماید که محسنین را دوست دارد و محسن بمعناى کسى است که بدیگرى نعمتى دهد بر وجهى که خالى از هر گونه زشتى باشد و محسن بمعنى انجام دهنده کارهاى نیک نیز میباشد البته بقصد اطاعت امر خداوند و تقرب بذات اقدس الهى-
در بحار الانوار- از کتاب اختصاص از حضرت صادق علیه السلام مروى است: چون مؤمن داخل بهشت شود، ملائکه استقبال نمایند او را به ناقه هایى از نور و اسبانى از نور و جامه هایى از نور و زیورهایى از نور، و مى گویند به مؤمن: «یا ولى الله، سوار شو بر آنچه خواهى، و بپوش آنچه خواهى، و خواهش کن آنچه را که خواهى» عبادات و طاعات از متقیان و توبه کنندگان و فرق بین این دو طبقه همین قدر کافى است که ختم آیه اولى فرمود به اشاره به آنکه ایشان محسن و مستوجب و مستحق محبت خداى تعالى باشند به سبب حفظ حدود الهى، و متخلق به اخلاق حسنه باشند. و ختم آیه ثانیه فرمود به فرمایش: نعم أجر العاملین. و میان متقى محسن و مؤمن تائب فرق بسیار است.

تنبیه: در آیه شریفه اشاره است به آنکه مغفرت و بهشت براى کسى است که عمل نماید براى آن. در اسرائیلیات خداى تعالى وحى فرمود به موسى علیه السلام: یا موسى ما اقل حیاء من یطمع جنتى بغیر عمل! یا موسى کیف اجود برحمتى على من یبخل بطاعتى. یعنى: اى موسى، چقدر کم است حیاء کسى که طمع بهشت من دارد بدون عمل. اى موسى، چگونه بخشش نمایم به رحمت خود بر کسى که بخل نموده به طاعت من؟

نعم ما قیل:
ترجو النجاة و لم تسلک مسالکها ان السفینة لا تجرى على الیبس
یعنى: امید نجات و رستگارى دارى و حال آنکه نروى طریق آن را، به درستى که کشتى جارى نشود در خشگى.
شهر بن حوشب گوید: طلب بهشت بدون عمل، ذنبى است از ذنوب و انتظار شفاعت بدون سبب، نوعى است از غرور.
ابو الفتوح نوشته است: آنانکه مال نفقه و هزینه کنند در خوارى و دشخوارى در توانگرى و درویشى اول خلقى از اخلاق ایشان که موجب بهشت بود ایشان را سخاوت شمرد و رسول علیه السلام گفت: «الجنة دار- الاسخیاء» بهشت جاى سخاوتمندان است و ابو هریره روایت کرد که رسول علیه السلام فرمود: سخى نزدیک است بخدا و به بهشت و بمردمان و دور است از دوزخ.
و بخیل دور است از خداى و بهشت و مردمان و نزدیک است به دوزخ و خداى تعالى، سخى جاهل را دوست تر دارد از آنکه عالم بخیل را. و انس روایت کرد از رسول علیه السلام که گفت: سخاوت درختى است در بهشت شاخهاى آن در دنیا است هر که دست بشاخى از شاخهاى آن زند او را ببهشت برد و بخل درختى است در دوزخ شاخهاى آن در زمین است هر که دست بشاخى از شاخ- هاى او زند او را بدوزخ برد. و رسول علیه السلام گفت: از گناه سخى درگذرى که خداى دستگیر او بود هر کجا بیفتد.
مجمع: ابن عباس گفت: یعنى در حال زیادى مال و کمى آن و ممکن است مقصود آن باشد که در حال غم و شادى از بخشش در راه خیر خوددارى ندارند و اندوه و گرفتارى مانع آنها نمى شود.

سخاوت و انفاق
سخاوت در لغت به معنی جود و بخشش بوده و "سَخی" به معنی بخشنده است؛(1) بنابراین "سخاوت" در مقابل بخل بوده که در اصطلاح دینی به بذل مال به مستحق، بدون درخواست سائل، به میزان شایسته، گفته میشود.‏(2)
انفاق از ریشه "نفق" در لغت به معنی گذشتن، از بين رفتن و تمام شدن یک چيز است؛(3) در اصطلاح قرآنی "انفاق" به معنی بيرون كردن مال از ملک و قرار دادن آن در ملک ديگرى است که از طریق صدقه و بخشش مال‏ خويش در راه جهاد، دين و هر آنچه خدا بدان فرمان داده، انجام میگیرد. (4)
سخاوت و انفاق از منظر قرآن
سخاوت یکی از ملکات نفسانی است(5) که خداوند در انسانها به ودیعه نهاده است؛ لذا به بخششهایی که از عواطف انسانی ناشی شده، اطلاق میگردد؛ البته در قرآن ذکری از مادهی "سخاوت" نیامده؛ اما "انفاق" عنوانی است که خداوند آن را به موازات سخاوت به کار برده و در کاربردهای قرآنی فراوان به کار رفته و سفارش أکید شده است و فقط به بخششهایی اطلاق میگردد که با قصد الهی صورت بپذیرد. قرآن از انفاقهایی که توسط کفار با نیات غیر الهی صورت میگیرد، اینگونه یاد میکند: (6)
(مَثَلُ مايُنْفِقُونَ في‏ هذِهِ الْحَياةِ الدُّنْيا كَمَثَلِ ريحٍ فيها صِرٌّ أَصابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُون‏)(7)
(آنچه آنها در اين زندگى پست دنيوى انفاق مى‏كنند، همانند باد سوزانى است كه به زراعت قومى كه بر خود ستم كرده (و در غير محل و وقت مناسب، كشت نموده‏اند)، بوزد و آن را نابود سازد. خدا به آنها ستم نكرده؛ بلكه آنها خودشان به خويشتن ستم مى‏كنند.)
همچنین تعابیری مانند "جود" و "عطا" نیز بر این دو واژه منطبق است؛ در مقابل این واژگان قرآن از "بخل"(8) و "قتر"(9) سخن به میان آورده و از آنها نهی نموده است؛ با توجه به این موارد به این نکته هدایت میشویم که قرآن نسبت به سخاوت و انفاق نظر مثبت داشته و به آن سفارش نموده و از سویی انفاقگران را مورد تشویق قرار داده است:
(لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَاتُنْفِقُوا مِنْ شَى‏ءٍ فَانَّ اللّهَ بِهِ عَليم‏)(10)
(هرگز به (حقيقت) نيكوكارى نمى‏رسيد، مگر اينكه از آنچه دوست مى‏داريد، (در راه خدا) انفاق كنيد و آنچه انفاق مى‏كنيد، خداوند از آن آگاه است‏)
خداوند برای تشویق کسانی که در راه خدا سخاوت به خرج داده اند، متذکر شده که مالی را که در عین علاقه به آن، انفاق نمودند، به هدر نرفته و پاداشی بر آن تعیین شده است. (11)
آداب سخاوت و انفاق
قرآن کریم برای هدفمند کردن انفاق و سخاوتمندیهای افراد جامعه و دوری از افراط و تفریط و بهره مندی صحیح از اموال و داراییها، قوانین و آدابی قرار داده که به مهمترین آنها اشاره میشود:
اخلاص
یکی از آدابی که با سیر در آیات قرآن به دست میآید، انفاق مخلصانه جهت کسب رضای الهی است:
(إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لانُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لاشُكُوراً)(12)
و مى‏گويند: ما شما را بخاطر خدا اطعام مى‏كنيم، و هيچ پاداش و سپاسى از شما نمى‏خواهيم.
خداوند در این آیه اخلاص اهل بیت(ع) را در انفاق، ستایش نموده و میفرماید: آنها طعام مورد نیاز خود را به خاطر حب و رضایت خدا به نیازمندان میبخشند، بدون اینکه از آنها اجر و پاداشی طلب کنند و یا حتی انتظار تشکر داشته باشند. (13)
تقوا
همراهی انفاق با تقوای الهی، از دیگر آداب سخاوت است:
(فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى‏)(14)
(امّا آن كس كه (در راه خدا) انفاق كند و پرهيزگارى پيش گيرد)
همراه بودن سخاوت با تقوای الهی این است که از بخل در انفاق بپرهیزد و مال را از راه حلال تهیه نماید و در راه صحیح مصرف کند که این امور از مصادیق بارز تقوا در سخاوت است. (15)
تجرّد از منّت
از جمله آداب دیگری که باید در سخاوت و انفاق رعایت شود، اینست که بخششها لطمه ای به آبرو و حیثیت زندگی کسانی که به انسان وابسته اند، وارد نکند و خالی از هر گونه منّت گذاری باشد:
(يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَاتُبْطِلُواْ صَدَقَاتِكُم بِالْمَنّ‏ِ وَ الْأَذَى‏...)(16)
(اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! بخششهاى خود را با منت و آزار، باطل نسازيد!...)
اين آيه دالّ بر اينست كه آزار و منت بعد از انفاق و بذل مال، اجر آن را از بين ‏برده و ضایع میکند؛ لذا سخاوت با منت سازگاری ندارد و اخلاص را از بین میبرد. (17)
اعتدال
رعایت اعتدال در انفاق، یکی دیگر از آداب سخاوتمندی است که قرآن با تعابیر به صورت کنایی از آن سخن گفته است:
(وَ لاتَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً الَى‏ عُنُقِكَ وَ لاتَبْسُطْها كُلَّ البَسْطِ
فَتَقْعُدَ مَلوُماً مَحْسُوراً)(18)
هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بيش از حدّ (نيز) دست خود را مگشاى تا مورد سرزنش قرار گيرى و از كار فرومانى!)
منظور از "دست به گردن بستن" خسیس بودن و خودداری کردن از بخشش است و در مقابل آن "بسط ید" قرار دارد که کنایه از بذل و بخشش بیش از حد است و این تعبیر رساترین تعبیر در مورد رعایت اعتدال در بخشش است. (19)
بخشش از پاکترین و بهترین قسمت مال
از زیباترین آدابی که برای انفاق و سخاوتمندی در قرآن ذکر شده این است که بخشش افراد باید از بهترین و پاکترین قسمت اموال باشد:
(ياأَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَكُمْ مِنَ الْأَرْض وَ لاتَيَمَّمُوا الْخَبيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذيهِ إِلاَّ أَنْتُغْمِضُوا فيهِ...) (20)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از قسمتهاى پاكيزه اموالى كه (از طريق تجارت) به دست آورده‏ايد، و از آنچه از زمين براى شما خارج ساخته‏ايم (از منابع و معادن و درختان و گياهان)، انفاق كنيد! و براى انفاق، به سراغ قسمتهاى نا پاک نرويد؛ درحالى‌ كه خود شما، (به هنگام پذيرش اموال،) حاضر نيستيد آنها را بپذيريد، مگر از روى اغماض و كراهت!...)
از آنجا که طرف انفاق سخاوتمندان، خداوند و افراد نیازمند جامعه هستند، لذا انتخاب اموال ناپاک و بی ارزش، علاوه بر اینکه موجب آزرده شدن نیازمندان می گردد، توهین به مقام بلند خداوند عالمیان هم به حساب می آید. (21)
آثار سخاوت و انفاق
اگر سخاوتمندی و انفاق، بر اساس آداب و شرایط اسلامی آن انجام پذیرد دارای آثار مثبت فردی و اجتماعی بسیاری است که به برخی از آثار فردی اشاره میگردد:
1- امنیت در قیامت
قرآن کریم بعد از نقل جریان انفاق خالصانه‌ اهل بیت(ع)، در ارتباط با نیت و هدف آن بزرگواران میفرماید:
(إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَريراً فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً)(22)
(ما از پروردگارمان خائفيم در آن روزى كه عبوس و سخت است! (بخاطر اين عقيده و عمل) خداوند آنان را از شرّ آن روز نگه مى‏ دارد و آنها را مى‏پذيرد، درحالى ‌كه غرق شادى و سرورند!)
"وقایه" به معنی حفظ کردن و جلوگیری کردن از اذیت است به این معنا که خداوند، اهل بیت پیامبر(ص) را به دلیل سخاوت در انفاق و نیتی که داشتند، حفظ فرموده و شرّ آن روز را از آنان منع نموده است. (23)
2- نیل به رحمت الهی
سخاوتمندی و انفاق موجب میشود که انسان، مشمول رحمت بی انتهای خداوند گردد:
(لَنْ تَنَالُوا البِرَّ حَتَّى‏ تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَى‏ءٍ فَانَّ اللّهَ بِهِ عَليم‏) (24)
(هرگز به (حقيقت) نيكوكارى نمى‏رسيد، مگر اينكه از آنچه دوست مى‏داريد، (در راه خدا) انفاق كنيد و آنچه انفاق مى‏كنيد، خداوند از آن آگاه است.)
مفسرین در معنی "برّ" اختلاف دارند، برخی آن را به بهشت، برخی دیگر به طاعت و تقوی...، که به نظر میرسد تعبیر به "رحمت خداوند" جامع این معانی باشد، چرا که "برّ" کلمه ای است که جامع تمام صفات خیر است. (25)
3- آسانی مشکلات
کسی که سخاوتمندی و انفاق در راه خدا را پیشه خود نماید، خداوند نیز تحمّل مشکلات را بر او آسان میکند:
(فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏... فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‏ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‏»(26)
(امّا آن كس كه (در راه خدا) انفاق كند... ما او را در مسير آسانى قرار مى‏دهيم! امّا كسى كه بخل ورزد و (از اين راه) بى‏نيازى طلبد... بزودى او را در مسير دشوارى قرار مى‏دهيم‏)
بر اساس آیه‌ شریفه خداوند سخاوتمندان و انفاقگران را مشمول توفيقات خود گردانیده و پيمودن راه اطاعت و انفاق را بر آنها آسان مى‏سازد، تا اینکه از مشكلات زندگى رهايى می‌يابند؛ اما خدای متعال از بخیلان سلب توفیق کرده و پيمودن راه براى آنها مشكل مى‏شود، لذا در دنيا و آخرت با سختيها مواجه خواهند بود؛ پس انجام اعمال نیک برای افراد سخی، نشاط آور و روح افزا بوده ولی برای افراد بخیل، سخت و رنج آور میگردد. (27)
4- فزونى رزق و روزی
یکی از آثار عجیبی که برای انفاق و سخاوتمندی ذکر شده، فزونی در روزی بر اثر بخشش اموال در راه خداست:
(قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ وَ ماأَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُالرَّازِقِينَ)(28)
(بگو: پروردگارم روزى را براى هر كس بخواهد توسعه مى‏دهد و براى هر كس بخواهد تنگ (و محدود) مى‏سازد، و هر چيزى را (در راه او) انفاق كنيد، جاى آن را پر مى‏كند و او بهترين روزى دهندگان است.)
به این معنا که خداوند جایگزینی اموال بخشیده شده را در دنیا و در آخرت تضمین نموده است. (29)

قرآنِ طلاكوب را در راه خدا انفاق كرد «زبیده» از شیعبان و ارادتمندان حضرت موسی بن جعفر (ع) بود، وی همسر «هارون الرّشید» و یكی از ثروتمندان عصر خود به شمار می‎رفت. یكی از اموال او سی جزء‌ قرآن بود كه در نود قسمت با زر نوشته و اطرافش طلا كاری شده بود.
یك روز در حالی كه قرآن تذهیب شده خود را می‎خواند به این آیه شریفه رسید «شما هركز به مقام نیكوكاران و خاصان خدا نخواهید رسید مگر آن كه از آنچه دوست می‎دارید در راه خدا انفاق كنید».
«لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون».
با خود فكر كرد چه چیزی از دارایی‎اش را بیشتر از همه چیز دوست دارد، به نظرش رسید كه قرآن زركوب از همه چیز دیگر نزدش عزیزتر است. به همین دلیل تصمیم گرفت آن قرآن را در راه خدا انفاق نماید.
دستور داد استادی كه آن قرآن را درست كرده بیاید و طلاهایی را كه در قرآن بكار رفته در آورده، سپس آنها را در راه خدا انفاق كرد.

 
توصيف بندگان خدا به انفاق (در راه او)
الصابرين و الصادقين و القانتين و المنفقين و المستغفرين بالاسحار(16)
- در وصف بندگان خدا «صبر كنندگان و راستگويان و قنوت كنندگان و انفاق كنندگان و در سحرها استغفار كنندگانند».
تفسير: برخى از مفسرين قنوت را بمعنى اطاعت گرفته اند برخى ديگر نيز به معنى مداومت بر طاعت و عبادت دانسته اند.
و سارعوا الى مغفرة من ربكم وجنة عرضها السموات و الارض اعدت للمتقين الذين ينفقون فى السراء و الضراء و الكاظمين الغيظ و العافين عن الناس (17)
«بشتابيد بسوى آمرزش پروردگار خود، و بهشتى كه به پهناى زمين و آسمانها براى متقين آماده شده آنانكه اموال خود را در حال وسعت و تنگدستى انفاق مى كنند و خشم خود را فرو مى برند و از مردم مى گذرند».
الذين يؤمنون بالغيب و يقيمون الصلوة و مما رزقنا هم ينفقون (18)
- در وصف متقين «آنانكه به غيب ايمان آورده و نماز بپا مى دارند و از آنچه به ايشان داده ايم انفاق مى كنند».
و بشر المخبتين الذين اذا ذكر الله وجلت قلوبهم والصابرين على ما اصابهم والمقيمى الصلواة و مما رزقنا هم ينفقون (19)
«مژده ده مخبتان را آنانكه هرگاه ياد خدا شود، دلهاى آنان به ترس مى آيد بر مصيبت صبر مى كنند، و نماز بپا مى دارند، و از آنچه به آنان داده ايم انفاق مى كنند».
تفسير: مخبت اسم فاعل است از اخبات كه بمعنى تواضع و اطمينان آمده منظور از آن در آيه تواضع به خدا و اطمينان به او مى باشد.
و مما رزقناهم ينفقون (20)
- در وصف مؤمنين «از آنچه به آنان داده ايم انفاق مى كنند».
والذين استجابوا لربهم و اقاموا الصلوة و امرهم شورى بينهم و مما رزقنا هم ينفقون (21)
«آنانكه دعوت پرودگار خود را اجابت كرده و نماز بپا داشته اند كار آنها با مشورت در ميان آنان انجام مى يابد و از آنچه به آنان داده ايم انفاق مى كنند».
الذين يؤ منون بالغيب و يقيمون الصلوة و مما رزقناهم ينفقون (22)
- در وصف متقين «آنانكه به غيب ايمان دارند و نماز بپا مى دارند و از آنچه به آنان داده ايم انفاق مى كنند».
والذين يكنزون الذهب و الفضة ولا ينفقونها فى سبيل الله فبشرهم بعذاب اليم (23)
«آنانكه طلا و نقره را پنهان مى كنند و در راه خدا انفاق نمى كنند آنان را به عذاب دردناك بشارت ده ».
و اذا قيل لهم انفقوا مما رزقكم الله قال الذين كفروا للذين امنوا انطعم من لويشاء الله اطعمه (24)
«هرگاه به آنان گفته شد از آنچه خدا به شما داده انفاق كنيد گفتند آيا ما اطعام كنيم كسى را كه اگر خدا مى خواست اطعام مى كرد».
وماذا عليهم لو امنوا بالله و اليوم الاخر و انفقوا مما رزقهم الله و كان الله بهم عليما(25)
«چه مى شود بر آنان اگر به خدا و روز قيامت ايمان آورند و از آنچه خدا به آنان داده انفاق كنند خدا به حال آنان داناست ».
و ما لكم الا تنفقوا فى سبيل الله ولله ميراث السموات و الارض (26)
«چه عائد شما مى گردد از اينكه انفاق در راه خدا را ترك كنيد، ميراث آسمانها و زمين از آن خداست ».
و انفقوا مما رزقناكم من قبل ان ياءتى احدكم الموت فيقول رب لولا اخرتنى الى اجل قريب فاصدق و اكن من الصالحين ولن يؤ خرالله نفسا اذا جاء اجلها و الله خبير بما تعملون (27)
«از آنچه به شما داده ايم انفاق كنيد پيش از آنكه مرگ يكى از شما را دريابد آنگاه بگويد پروردگار من اگر مرگ مرا تا زمان كوتاهى به تاءخير اندازى در راه تو انفاق كنم و از صالحان باشم هرگز خدا مرگ را هنگامى كه اجل او فرا رسد به تاءخير نيندازد خدا از آنچه مى كنيد با اطلاع است».
امر به انفاق در راه خدا و توبيخ بر ترك آن
يا ايها الذين امنوا انفقوا مما رزقناكم (28)
«اى مردمانى كه ايمان آورده ايد از آنچه به شما داده ايم انفاق كنيد».
و انفقوا فى سبيل الله (29)
ها انتم هؤ لاء تدعون لتنفقوا فى سبيل الله (30)
«آگاه باشيد شما آنانيد كه دعوت شده ايد تا در راه خدا انفاق كنيد»
قل لعبادى الذين امنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا مما رزقناهم سرا و علانية(31)
«بگو به آن بندگان من كه ايمان آورده اند نماز را بپا دارند و از آنچه به آنان داده ايم در آشكار و پنهان انفاق كنند».
انفاق به خويشان و يتيمان و مسكينان و در راه ماندگان و سائلان
ليس البران تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب ولكن البر من امن بالله و اليوم الاخر و الملائكة و الكتاب و النبين و اتى المال على حبه ذوى القربى واليتامى والمساكين وابن السبيل والسائلين و فى الرقاب و اقام الصلوة و اتى الزكوة و المؤفون بعهدهم اذا عاهدوا والصابرين فى الباءساء والضراء و حين الباس اولئك الذين صدقوا و اولئك هم المتقون (32) «خوبى آن نيست كه روى خود بسوى مشرق و مغرب كنيد خوبى از آن كسى است كه به خدا و روز قيامت و ملائكه و قرآن و پيامبران ايمان داشته و در راه محبت خدا به خويشان و يتيمان و مسكينان و در راه ماندگان و سائلان و براى آزادى بندگان بذل مال كند و نماز بپا داشته و زكات دهد، و همچنين آنانكه هرگاه عهد كنند به آن وفا مى كنند و همانها كه در حال فقر و مرض و هنگام جهاد صبر مى كنند آنانند كه (در ايمان) صادق و پرهيزكارند».
تفسير: به نظر مى رسد كه منظور از رو بسوى مشرق و مغرب كرد عبادت بى مغز و محتوى به اين قبله و آن قبله (مانند قبله يهود و قبله نصارى) كردن بدون داشتن ايمان به خدا و انبيا و آراستگى به صفاتى است كه در آيه از آنها ياد شده است .
در برخى از روايات آمده كه مراد از ذى القربى خويشاوندان پيامبر مى باشند.
ولا ياءتل اولوا الفضل منكم والسعة ان يؤ توا اولى القربى و المساكين و المهاجرين فى سبيل الله و ليعفوا وليصفحوا الا تحبون ان يغفرالله لكم والله غفور رحيم (33)
«كسانى از شما كه داراى مال بيشتر از نياز و (داراى) وسعت هستند در بخشش به خويشاوندان و مسكينان و به هجرت كنندگان در راه خدا كوتاهى نكنند، و عفو و اغماض (در مورد آنها) بكار گيرند آيا دوست نداريد كه خدا شما را بيامرزد، خدا مهربان و رحيم است ».
و ما تنفقو من خير فلانفسكم ... للفقراء الذين احصروا فى سبيل الله لا يستطيعون ضربا فى الارض (34)
«و شما هر انفاق و احسانى كنيد درباره خويش كرده ايد... صدقات مخصوص فقيرانى است كه در راه خدا، ناتوان و بيچاره اند و توانايى آنكه كارى پيش گيرند ندارند».
قل ما انفقتم من خير فللوالدين و الاقربين و اليتامى و المساكين وابن السبيل و ما تفعلوا من خير فان الله به عليم (35)
«بگو (اى پيامبر) آنچه از خير انفاق مى كنيد به والدين و خويشاوندان و مسكينان و ابن السبيل بدهيد هر چه كار خير كنيد خدا به آن داناست .
تفسير: ابن السبيل در لغت بمعنى فرزند راه است و به كسى گفته مى شود كه در شهر و ديار خود دارا بوده ولى در غربت تنگدست شده و به آنچه در ديار خود دارد دسترسى نداشته باشد».
و اذا حضر القسمة اولواالقربى و اليتامى و المساكين فارزقوهم منه (36)
«وقتى كه خويشان و يتيمان و مسكينان در تقسيم تركه حاضر مى شوند چيزى از آن را به آنان دهيد».
به ماده هاى صدقه اطعام احسان وصيت نيز مراجعه شود

انفاق در راه خدا

انفاق از ماده «نفق » بمعنى از بين رفتن و نابودى است ، و مراد از آن در اينجا صرف مال و خرج نمودن آن است . پاداش انفاق و صرف مال در راه خدا و ما تنفقوا من شى ء فان الله به عليم (1) «هر مالى كه انفاق كنيد خدا به آن داناست ». و نما انفقتم من نفقة او نذرتم من نذر فان الله يعلمه (2) «هر چه انفاق كنيد يا نذر كنيد خدا آن را مى داند». واسمعوا و اطيعوا و انفقوا خيرا لانفسكم و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون (3) «بشنويد و اطاعت كنيد و انفاق كنيد كه به سود خودتان خواهد بود، كسانى كه از بخل نفس خود را نگهدارى كنند رستگارانند». و ما تنفقوا من شى ء فى سبيل الله يوف اليكم (4) «هر مالى كه در راه خدا انفاق كنيد به شما باز گردانده مى شود». و ما تنفقوا من خير فلانفسكم و ما تنفقون الا ابتغاء وجه الله و ماتنفقوا من خير يوف اليكم و انتم لا تظلمون (5) «هر چه انفاق كنيد به سود خود شماست شما جز براى خدا انفاق نمى كنيد، هر چه انفاق كنيد به خود شما باز گردانده مى شود و بر شما ستم نمى رود». و ما انفقتم من شى ء فهو يخلفه و هو خير الرازقين (6) «هر چه انفاق كنيد خدا جاى آن را پر مى سازد و او بهترين رازق است ». ولا ينفقون نفقة صغيرة ولا كبيره ولا يقطعون واديا الا كتب لهم ليجزيهم الله احسن ما كانوا يعملون (7) «هيچ چيز كوچك يا بزرگى را انفاق نمى كنند و هيچ (در راه خدا) بيابانى را در نمى نوردند مگر اينكه براى آنان نوشته مى شود تا خدا آنان را به بهتر از آنچه عمل مى كنند پاداش دهد». و مثل الذين ينفقون اموالهم ابتغاء مرضات الله و تثبيتا من انفسهم كمثل جنة بربوة اصابها وابل فاتت اكلها ضعفين (8) «مثل آنانكه اموال خود را براى طلب رضاى خدا و به علت استقامت و استحكام كه (در اثر قوت ايمان و بصيرت در دين) دارند مانند باغى است كه در جاى بلندى قرار گرفته و باران شديدى آنرا فرا گرفته كه ميوه و محصول آن دو برابر مى گردد». مثل الذين ينفقون اموالهم فى سبيل الله كمثل حبة انبتت سبع سنابل فى كل سنبلة مائة حبة والله يضاعف لمن يشاء والله واسع عليم (9) «مثل آنانكه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند مثل دانه اى است (كه در زمين كاشته شده) كه در آن هفت سنبل و در هر سنبلى صد دانه ببار آورده خدا براى هر كس بخواهد (نعمت خود را) بيشتر مى سازد خدا داراى وسعت است و دانا است ». ان الذين يتلون كتاب الله و اقامواالصلوة و انفقوا مما رزقناهم سرا و علانية يرجون تجارة لن تبور ليوفيهم اجورهم ويزيدهم من فضله انه غفور شكور(10) «كسانى كه كتاب خدا را مى خوانند و نماز بپا مى دارند و از آنچه به آنان داده ايم در آشكار و نهان انفاق مى كنند اميدوارند به تجارتى كه هرگز از بين نمى رود تا خدا پاداش آنان را عطا فرمايد و از فضل خود به آنان زيادتى دهد همانا اوست آمرزنده و سپاسگزار». و سيجنبها الاتقى الذى يؤ تى مالة يتزكى و ما لاحد عنده من نعمة تجزى الا ابتغاء وجه ربه الاعلى و لسوف يرضى (11) «به زودى از آتش دوزخ بركنار مى گردد آن كس كه از تقواى بيشترى برخوردار بوده و مالش را براى تزكيه نفس خويش (و ارتقاء مقام معنوى آن) بذل مى كند، آنجا كه هيچ پاداشى جز طلب رضاى پروردگار بزرگ براى او منظور نيست . چنين كسى (به دريافت پاداشى از ناحيه پروردگار خود نائل خواهد شد كه) راضى و خشنود گردد». الذين ينفقون اموالهم بالليل و النهار سرا و علانية فلهم اجرهم عند ربهم ولا خوف عليهم ولا هم يحزنون (12) «آنانكه اموال خود را در آشكار و نهان انفاق مى كنند پيش پروردگار خود پاداش دارند ترسى بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد». و انفقوا مما جعلكم مستخلفين فيه فالذين امنوا منكم و انفقوا لهم اجر كبير(13) «از آنچه خدا شما را وارث آن ساخته انفاق كنيد، براى آن گروه از شما كه ايمان آورده و انفاق مى كنند پاداش بزرگ است ». والذين صبروا ابتغاء وجه ربهم و اقامواالصلوة و انفقوا مما رزقناهم سرا و علانية ويدرون بالحسنة السيئة اولئك لهم عقبى الدار(14) «كسانى كه براى رضاى خدا صبر مى كنند و نماز بپا داشته و از آنچه به آنان داده ايم در آشكار و نهان انفاق مى كنند و با عمل نيك از عمل بد جلوگيرى مى كنند خانه آخرت به آنها تعلق دارد». و من الاعراب من يتخذ ما ينفق مغرما و يتربص بكم الدوائر عليهم دائرة السوء والله سميع عليم و من الاعراب من يؤ من بالله و اليوم الاخر و يتخذ ما ينفق قربات عندالله و صلوات الرسول الا انها قربة لهم سيد خلهم الله فى رحمته ان الله غفور رحيم (15) «برخى از اعراب آنچه را كه انفاق كنند خسارت مى شمارند، و براى شما حوادث بدى را انتظار مى برند، حادثه بد بر آنها فرود خواهد آمد خدا شنوا و داناست . برخى ديگر از اعراب به خدا و روز قيامت ايمان داشته و آنچه را انفاق كنند وسيله تقرب به خدا دانسته ، و موجب دعاى پيامبر درباره آنان به خير و بركت مى شمارند. آگاه باشيد كه دعاء پيامبر سبب تقرب آنها به خداست و به زودى خدا آنها را در رحمت خود وارد خواهد كرد خدا آمرزنده و مهربان است ». به ماده هاى اطعام صدقه وصيت احسان مراجعه شود.

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 17
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 43
  • آی پی دیروز : 11
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 5
  • بازدید کلی : 132